نفسیّات



*درد مرز میان "انسان در جستجوی رفاه" و "انسان در تکاپوی کمال" را معین می سازد.

*به تعبیر اقبال، در "آگاهی بوعلی وار" انسان خبرنگار کنجکاوی است بر سر جنازه ای به نام طبیعت ایستاده و در قبرستان وسیعی به نام جهان پرسه زن، در پی کسب خبر، جمع آوری اطلاعات و در "آگاهی علی وار" انسان تشنه ی بیتاب و زندانی بی قرار و عاشقی از یار و دیار خویش مهجور افتاده و جهان را می گردد و در چهره ی کائنات می نگرد در جستجوی نیستان خویش، در کشف حقیقت، یافتن گمشده، رسیدن به سرچشمه و بالاخره راه یافتن.

*یکی از خیانت ها یا خطاهای بزرگ این است که برخی از فقها، حقوقدان ها، جامعه شناس ها، اقتصاددان ها – چه آنها که خودآگاهانه علم قلم و هنر و تحقیق و دین خویش را به استخدام سرمایه داری و قدرت های وابسته بدان درآورده اند و چه آنها که از شدت هراس و عقده نفرت از مارکسیسم، به آغوش سرمایه داری می گریزند، چه جز این دو در پناهی نمی یابند- مالکیت فردی را، در نظام های قدیم، پیش از ماشین، از نظر مزایائی که در تامین استقلال و آزادی انسان ها و مصونیت مردم از و ی و تعدی حکام و قلدران و چپاولگران و غاصبان داشته و نیز نقشی که در تحریک افراد به کار و تلاش و ابتکار و در نتیجه پیشرفت اقتصاد و صنعت و تولید و تجارت و احیای موات و استخراج معادن و کسب رفاه و رشد دانش و تجربه و تکامل تمدن و تحرک جامعه و تکامل انسان و تاریخ ایفا کرده است و نیز از جهت روایات و احکام دینی و فقهی ای که در حرمت مالکیت فردی و مشروعیت برخورداری از دسترنج و حرام بودن ی و تعدی و غصب مال مردم وجود دارد و موازینی که در تعیین حدود و شروط کار اقتصادی به وسیله مذهب، در این دوره های تاریخی و نظام های تولیدی ارائه شده است، به گونه ای طرح و تلقی می نمایند که انگار یک "حقیقت مطلق و ابدی و مقدس" است و چون در مذهب نیز مطرح شده است، جوهری قدسی و الهی دارد و اصلی است از نوع ایمان به توحید و وحی و نبوت و فلاح و تقوی و عبادت!     

*مشخصات کلی سرمایه داری جدید را بدینگونه می توان یاد کرد: 1- میل به تمرکز: به گونه ای که می بینیم مسیر حرکت سرمایه داری به سوی هر چه بیشتر شدن "سرمایه ها" و هر چه کمتر شماره ی "سرمایه داران" است. (چنانکه همین نسل حاضر شاهد بوده است که در یک شهر متوسط، صدها مالک و تاجر پولدار سرشناس بود و اکنون در تمامی مملکت سرمایه داران معدودند و انگشت شمار.) [امروز اقتصاد دیجیتال و اقتصاد پلتفرم این مسئله را تشدید کرده است. مثال: گوگل، فیس بوک (جهانی) - دیجی کالا، اسنپ (داخلی)]2- پیچیدگی روزافزون فنی و اداری تولید صنعتی

*وقتی ساعت شش صبح، در راهروهای زیرزمینی پاریس، لندن یا نیویورک [کجاست شریعتی که تهران امروز را ببیند به همان سمت می رود با سرعت] میلیون ها دختر و مادر را می بینید که هراسان، شتابزده و سرسام گرفته، در هم میلولند و از هم می گریزند و در پی متروهای برقی می دوند تا خود را سر وقت به کار برسانند، گویی اهل شهر بلا رسیده پمپی اند که از غریو و حریق آتش فشان می گریزند و یا قوم عاد که همچون افواج پرندگان طوفان زده، صرصر عذاب الهی سر در پی شان دارد و می بینی که به راستی آن "تمدن کار" که بشارت ظهورش را در آخرامان داده اند هم اکنون آغاز شده است و علائم ظهور آن این است، تمدنی که همه قدرت پول و کار و نبوغ و علم و تکنولوژی اش را وقف تولید "وسایل آسایش زندگی" کرده است و با این همه مردمش همچون مردگانی که از گورها هراسان برشوریده اند و در صحرای مخوف م، دیوانه وار و وحشت زده، به هم برآمده اند و هر یک یه سویی می دود و قیامتی برپا شده است و م کبرایی و "یوم یفر المرء من اخیه، و امه و ابیه"

قرآن در وصف هول قیامت می گوید: "و اذا العشار عطلت" هنگامی که ماده شتران جوان آبستنی که شکم اولشان است (یعنی جنینش سفت و سخت است و سقطش بعید) از وحشت کره بیندازد! و کیست که هر روز این خبر مکرر را در صفحه حوادث رومه ها نخواند که: "زنی در تاکسی زائید."! 

- از کتاب "ما و اقبال" ، دکتر علی شریعتی

lما و اقبال


قبل از اینکه در ابتدای سال 1397 قیمت دلار از حدود 4000 تومان به حدود 12000 تومان پرش کند در رسانه ها خصوصا تلگرام می دیدم که دائما از ضرورت افزایش نرخ ارز و اینکه دولت نباید نرخ ارز را سرکوب کند و بگذارد با تورم افزایش یابد گفته می شد. از اقتصاددان های مطرح تا اساتید رشته های دیگر و افراد متنوع همین نظر را می دادند. یادم هست که این نظر علمی حداقل دو سالی پمپاژ رسانه ای می شد. علت اصلی را هم این عنوان می کردند که با افزایش نرخ ارز صادرات افزایش خواهد یافت و واردات. به این ترتیب وضع ما خوب می شود و به سمت پیشرفت می رویم.

گذشت و افزایش قیمت اتفاق افتاد. آیا نتایج ادعایی آنها حاصل شد؟ آنچه که در زندگی روزمره خود حس می کنیم می گوید: نه! کدام صادرات؟ وقتی مجبور شده ایم از خوراک خود بزنیم. وقتی که بیرون غذا می خوریم استرس داریم که چه به خوردمان می رود. وقتی نمی توانیم همان لباس سابق را بخریم. همان مسکن. در واقعیت گویی که فاجعه ای اتفاق افتاده است! خب حالا چه کسی پاسخگوست؟ آن اساتید اقتصاد و غیره کجا هستند؟ چرا پاسخگو نیستند؟ چرا گردن نمی گیرند؟ همگی یک توجیه یاد گرفته اند و آن این است: اصل این ت خوب و لازم است اما در اجرا درست اجرا نشد! اصل افزایش قیمت بنزین مثبت است اما دولت بد اجرا کرد. اصل خصوصی سازی خوب است اما در اجرا درست اجرا نشد.

این تفکیک اصل و اجرا را من نمی فهمم. اصل این ت را شما کجا اجرا کرده اید که فهمیدید خوب است؟ آیا برای شرایط خلا نسخه می پیچید؟ مگر این ت را برای همین شرایط زمانی و مکانی ایران تبلیغ نمی کردید؟ خب در همین شرایط اجرا شد و جواب نداد. همان طور که چندین بار پیش از این اجرا شده بود و جواب نداده بود.

نکته اینجاست: گزاره های علم(؟) اقتصاد جهان شمول نیست. نسخه ای که در یک شرایط زمان و مکان خاص جواب داده است ممکن است برای شرایط دیگر جواب ندهد. اقتصاد مثل شیمی نیست که آب همیشه در صد درجه بجوشد. p آنگاه q نیست. تک علتی نیست. هر متغییر به دهها عامل و پارامتر وابسته است. اینطور نیست که افزایش قیمت بنزین نتیجه دهد کاهش مصرف بنزین، بلکه دهها پارامتر دیگر دخیل است. تک عاملی دیدن (با فرض ثبات بقیه شرایط) ساده سازی مسئله برای تقریب به ذهن است که در کتاب ها و درس ها انجا می شود نه واقعیت. متاسفانه نئوکلاسیک های وطنی اعتقاد به جهان شمولی دارند و با ساده سازی همه مسائل ت های اشتباه تجویز می کنند. به پشتوانه قدرت های رانتی (مثل اتاق بازرگانی) از قدرت رسانه ای بالایی هم برخوردارند.

* مرتبط: مقاله دکتر اباذری :

استقرار آموزشی مکتب نیاوران، تاریخچه ایجاد نهادهای دولتی آموزش مدیریت و اقتصاد بازار آزاد


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها